داستان برند خانه چرم حقی
من محمدحقی هستم و این مجموعه را در سال ۱۳۷۴ در زمانی که دانشجو بودم تاسیس کردم.
ایده تاسیس این شرکت از چندسال قبل تر از آن شروع شده بود؛ زمانی که من در دبیرستان مشغول تحصیل بودم و بعد از ساعات مدرسه در کارگاه کیف چرم دوزی یکی از بستگان مشغول کار میشدم.
در یکی از روزها برای شخصی که به تازگی با او آشنا شده بودم و برایم بسیار عزیز بود میخواستم هدیه تولدی تهیه کنم اما از آنجا که پول کافی نداشتم به این فکر افتادم که از محصولات کارگاه خودمان که بسیار نفیس و با کیفیت هم بودند برای ایشان هدیه ای ببرم، ایده خوبی به نظر میرسید اما ناگهان متوجه شدم محصولات ما فاقد بسته بندی مناسب است و نگران این بودم که شخص مورد نظر من متوجه ارزش هدیه ام نشود.
با جستجوی زیاد و به هر ترتیبی که بود جعبه مناسبی برای آن هدیه پیدا کردم و به شکل آبرومندی هدیه خود را تقدیم کردم.
قصهی من و آن عزیز به سرانجام نرسید و راه ما از هم جدا شد، اما جرقه ای در ذهن من زده شده بود و توجهم به موضوعی جلب شده بود!!!
و آن هم اینکه چرا محصولات به این خوبی نباید بسته بندی مناسبی داشته باشد؟
بیشتر که دقت کردم دیدم این کمبود فقط مختص کارگاه ما نیست بلکه این مشکل تمام تولیدکنندگان و فروشندگان محصولات چرمی در ایران است.
و این موضوع آنقدر به نظرم غیرمنطقی و عجیب بود که با خودم عهد کردم روزی کارگاهی تاسیس کنم و محصولاتی تولید کنم که هم از نظر کیفیت و هم از نظر بسته بندی هم پای بهترین محصولات دنیا باشند.
اون لحظه برای من، نقطهی عطفی بود چون با تمام وجود حس کردم که وقتی به عزیزی هدیه میدهیم، انتظار داریم که آن هدیه نماینده همه عشق و احساس ما باشد.
این اشتیاق سوزان باعث شد که خیلی زود، در ۲۳ سالگی، مجموعهی خودم را راهاندازی کنم. حتی قبل از اینکه اولین محصولم آماده بشه، بستهبندی شایستهای برای آن طراحی کردم و با عشق و شوق اولین محصولاتم را که انصافا در زمان خود محصول سطح بالا و لوکسی محسوب میشدند تولید و آماده فروش کردم.
اما خیلی زود فهمیدم که مسیر کارآفرینی، بسیار سختتر از چیزیست که تصورش را داشتم.
هیچ تجربهای در فروش و بازاریابی نداشتم، پولی برای تبلیغات نبود، و هرچقدر هم که محصولم باکیفیت بود، نمیتوانستم آن را بهدرستی به دیگران معرفی کنم.
بارها با چالشهای بزرگ روبهرو شدم، بارها تا مرز ناامیدی رفتم…
اما هر بار، چیزی درونم نمیگذاشت تسلیم شوم؛ عشقی عمیق به کاری که انجام میدادم، و ایمانی قوی به ارزشی که خلق کرده بودم.
با آزمون و خطا، با پشتکار و سماجت، کمکم راه خودم را پیدا کردم.
و یکی از نقاط عطف مهم در مسیر من، وقتی بود که تصمیم گرفتم به سراغ سازمانها و شرکتهایی بروم که برای مشتریان یا کارمندانشان هدیه تهیه میکردند…
و خوشبختانه با استقبال آنها مواجه شدم و کم کم کارم رونق گرفت و در بین سازمانها شناخته شدم و با بسیاری از شرکتهای بزرگ ایران و شرکتهای خارجی که در ایران فعالیت میکردند همکاری داشته و دارم.
در این مسیر نسبتا طولانی که از سال ۱۳۷۴ تا کنون طی کرده ام چالشهای زیادی داشته ام، بارها به خاطر تصمیمهای اشتباه یا بحرانهای سیاسی کشور تا مرز ورشکستگی پیش رفته ام، بارها برای تولید بستهبندی خاص و محصول و مواد اولیه باکیفیت مجبور شده ام فشار سنگینی را تحمل کنم، بارها وسوسه شده ام برای سود بیشتر به سراغ چرم مصنوعی یا محصولات ارزانتر و پرفروشتر بروم ولی هر بار یک چیز نجاتم داده است:
عشق به مسیری که انتخاب کرده بودم
با خودم عهد بسته بودم بهترین چیزی که میتونم را بسازم و کسب سود بیشتر هدف اولم نباشه، میدونستم این محصولات قراره در مهمترین لحظات عاطفی زندگی مردم، حضور داشته باشن. لحظهای که کسی با عشق برای عزیزترین آدمهای زندگیش هدیه میده.
امروز افتخار میکنم که خانه چرم حقی، کاملترین مجموعه هدایای صنعت چرم کشور رو داره، و در لحظات پر از احساس هزاران هزار هموطنم، سهم کوچکی داشته است.
و اگر بخوام احساس خودم را از مسیری که طی کرده ام بیان کنم باید بگم که:
من خوش شانس بوده ام که توانسته ام عمرم را صرف تولید محصولاتی کنم که در زیباترین لحظه های ارتباط انسانها حضور داشته است.
تغییر نام از دیبا چرم به خانه چرم حقی
ما از زمان شروع فعالیت با نام دیبا چرم فعالیت میکردیم و شرکتی هم به نام دیبا چرم یکتا ثبت کرده بودیم؛ در سالهای اخیر و با شناخته تر شدن ما در بین عموم مردم کم کم پیجها و فروشگاههایی پیدا شدند که از نام دیبا استفاده میکردن و مشکلاتی را بوجود میاوردند. برای این مشکل دنبال راه حلی بودیم تا اینکه در پایان به این نتیجه رسیدیم که منحصر بفردترین اسمی که امکان کپی شدن آن بسیار پایین است نام فامیل خود من است و بر همین اساس از تابستان ۱۳۹۹ نام برندمان را از دیبا چرم به خانه چرم حقی تغییر دادیم و برند خانه چرم حقی را به ثبت رساندیم.